سلام و هزاران درود بر دوستان با معرفت و مهربانم✨هستم و میخونم نظرات رو...و از اینکه هنوز گوشه ای از ذهنتون برای من جا گذاشتین خوشحالم.اومدم و دیدم هیچ وبلاگی شبیه قبل نیست...انقدر حالت تدافعی لازمه؟یکم باهم دیگه مهربون تر باشیم لطفا....پستای هیچکدوم از عزیزان دیگه رنگ و بوی قدیم و نداره...دلم تنگه برای همتون...برای کسایی که کامنتاشون رنگ و بوی صمیمیت و مهربانی داشت...ماه پیش 16 سالم شد...خب...دنیا روز به روز برام عجیب تر و غیر قابل درک تر به نظر میرسه... و خب باید اعتراف کنم که خودم رو از بقیه جدا میدونم چون مردم شبیه گله ی گرگی شدن که دارن همزاد خواری میکنن و برای من با این روحیه ی لطیف زیادی غیر قابل پذیرشهیه حالتی که سخته برم تو اجتماع... حس غریبیهاینکه همش رونده میشم از هم سن و سالام... چون علایق من برمیگرده به کتابایی که میخونم نه فیلما و کلیپایی که میبینمدروغه اگر بگم من دنبال نمیکنم این چیزا رو ولی انگار با خودم لج کردم و میگم: بیخیال! اگر قراره به خاطر فیلم مشترکی که میبینیم دوستم داشته باشه پس بیخیال! ولیمن که قرار نیست تسلیم بشم؟مگه نه؟پس بیخیال باباخلاصه ی کلام اینکهکمتر گرگ باشید....یکم بره بودن هم امتحان کنید جان جدتون...دهن ما بره ها مورد عنایت الهی قرار گرفته پس باهامون مهربون تر و صادق تر باشین...خدا یار و نگهدار باهم بودناتون و خوشیاتون✨ عاشقی با جهان...
ادامه مطلبما را در سایت عاشقی با جهان دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : fatemehmasumeha بازدید : 96 تاريخ : شنبه 10 دی 1401 ساعت: 14:44